00003

بعد از مدتها دوری..... و جالبه بعضی پستها رو که میخونم حتی خودمم یادم نمیاد اون لحظه چه حالی داشتم و برای چی بوده..... دنیا همینه میگذره خوب وبد و بقول آقای ک همکلاسیمون چند سال بعد اصلا یادتون نمیاد دغدغه این لحظه تون چی بوده یا در موردش چه بحثی میکردین پس سعی کنید خیلی جدی نگیرید....به شدت اضافه وزن پیدا کردم و 14 کیلو رو باید کم کنم اما چطوری و چجوری نمیدونم....تا عصبی میشم و موضوعی ناراحتم میکنه پرخوری میکنم اصلا انگار فقط جویدن بهم آرامش میده گاهی وقتا اینقدر میخورم که خودم حالم بد میشه دلم میخواد برم اسلیو اما همسرم و خانواده به شدت مخالفن... یه جورایی دغدغه هام زیاد شده اما تنش هام با همسرم خیلی کمتر شده سعی میکنم بی خیال بشم و چیزی نگم چاره ای نیست نمیتونم که تغییرش بدم پس تغییر رو دارم از خودم شروع میکنم. خیلی دوست داشتم کسب و کار خودم رو داشته باشم ولی هنوز موفق نشدم قدمی براش بردارم و جالبه ترس در من زیاد شده نمیدونم روند بالا رفتن سن باعثش میشه یا من ضعیف شدم. 00003...ادامه مطلب

بی انصافیه اگه بگم هیچ دلخوشی ای ندارم، هیچ وقت نتونستم من واقعی خودم باشم هیچ وقت.... همیشه از اجبارها و ....

دیگه این من کمالگرای ضغیف رو دوست ندارم هیچکاری رو شروع نکردم که خطا نکنم شایدم با آدمای اشتباهی مشورت کردم....هرچی بوود گذشت و من الانم خسته ترین و ناامیدترین هست....

خدایا معجزه کن که به اونم اعتقاد ندارم متاسفانه

00003...

بعد از مدت ها یادم اومد قبلا یه وبلاگی هم داشتیم به لطف مسئولین دیگه نت هم کمرنگ شده برامون....

این روزا درگیری هام خیلی زیاده، شغلم عوض شده تو یه اداره دولتی کوچیک به عنوان نیروی شرکتی مشغول شدم بهتر از قبلی هست اما خوب ایده آل من نیست....

ایده آل من زمانی رخ میده که کسب و کار خودمو داشته باشم...

موندم درس خوندنم چی بود وسط این هاگیر واگیر.... به خیلی از کارا نمیرسم ولی من میتونم

00003...

الان دیگه پسر 9 ساله ام هم از قیمت دلار میگه و اینکه قراره به آرزوش که پلی استیشن داشتنه نرسه.... خیلی زوده براش بنظرم!!!!

ما 9 سالمون بود نمیدونستیم گوشت و نون چنده په برسه به دلار.....

00003...

و باز هم روز از نو روزی از نو... 00003...

این روزها همه درگیر حجاب و.... هستند و من اینجا پر از استرس و دغدغه.... برای سلامتی پسرم، برای مستاجر عوضی که چقدر اذیت کرد، برای دخترم که نتونستم ببرمش پیش دبستانی.... و..... می گذرند، میدونم ولی تا از این بحران ها رد بشی.... تا بیای اثراتش رو از زندگیت پاک کنی.... هیهاته....

00003...

امیدوارم این روزهای سخت و غمگین بگذرند....قبول دارم حق انتخاب حجاب به شخص برمیگرده و باید در قوانین اساسی تجدیدنظری بشه اما استفاده ابزاری از زن از همین حالا اصلا خوشایند نیست نمیدونم چرا خوشحال هم میشن وقتی یکی بهشون میگه امروز تو باعث زیباتر شدن شهرمون شدی...مگه شما وسیله ی زیباسازی شهر هستین؟! انگار با شهرداری قرارداد بستنخیلی حرفا هست در مورد حوادث اخیر و اینکه تقریبا هیچکس هم از عملکرد سران حکومتی و دولتی راضی نیست .... ولی برای خودم نگهشون میدارم تا ببینم چی پیش میاد 00003...ادامه مطلب

نمیدونم حتی نوشتنش درسته یا نه، قراره تو زندگی بعدی بازخواست بشم به خاطرش یا نه.... ولی عمیقا دلم میخواد یه عشق رو تجربه کنم درست مثل 12 سال پیش تقریبا....

واقعا اون روزا انگار جز زندگی محسوب نمیشه پیرت نمیکنه....

00003...

این متن خیلی به دلم نشست گفتم بذارمش اینجامن میگم‌آدم باید اهل صلح و مدارا باشد.با مردم، با طبیعت با شهر هاولی بیشتر از همه با خودش.حتی گاهی برگردد به عقب و مسیری که قبلا رفته را دوباره طی کند.خاطراتش را اصلاح کند.حتی احساسش را نسبت به هر خاطره همان طوری که دوست دارد و کمتر اذیتش میکند تغییر دهد.من همیشه از مرور دقیق خاطره‌ها نتایج خوبی گرفته‌ام.مرور خاطرات نباید زمین گیرت کند.اصلا اگر خاطره را نتوان مرور و بازسازی و برنامه ریزی و مدیریت کرد به چه دردی می‌خورد.به عقیده ی من خاطرات مرجع ارزشمند مطالعات آینده پژوهی فردی برای هر شخص میتواند باشد.اگر برگردی به عقب و مثل یک والد بالغ با خاطراتت گفتگو کنی، توجیهاتش را بشنوی نقاط قوتش را ببینی، اصلاحش کنی، اشتباهاتش را جبران کنی، از عملکرد درستش ذوق بزنی، ناخوشی هایش را ریشه یابی و اصلاح کنی، آن خاطره سرمایه ی تو می شود برای بعد.اما اگر بی کس و کار و تربیت نشده رهایش کنی به او اجازه داده‌ای که آزارت دهد.تجربه به من می‌گوید: اشتباهات و ناملایمات را باید ابتدا در ذهن اصلاح کنیم، تکلیفمان را با آن خاطره، و احساسی که نسبت به آن داریم روشن کنیم.فایل های ناقص را در ذهنمان تکمیل کنیم، تکلیفش را مشخص کرده و آن را ببندیم.و در جهت حال خوب، برای آینده تصمیم‌های جدید بگیریم. 00003...ادامه مطلب

دیروز نتایج ارشد اومد، مجاز شدم ولی فکر کنم فقط غیرانتفاعی و آزاد بیارم چون رتبه ام خیلی عالی نیست...

حالا بازم انتخابشون میکنم تا فردا که دفترچه انتخاب رشته بیاد و ببینیم ظرفیت ها به چه صورته

توکل به خودت خداجونم تا اینجا هوامو داشتی تا ببینم بقیه اش رو چطوری برام دوست داری

00003...