31

نمیدونم چرا این روزا با خودم هم رو راست نیستم...

اصلا دچار شک و دو دلی شدم در مورد خودم و پوششم....دوست دارم چادری باقی بمونم تا هم خانوادم بهم افتخار کنه و هم اینکه پس فردا بتونم سرم رو جلو پسرِ فاطمه مهدی صاحب زمان بالا بگیرم.... اما از طرفی هم میبینم همه که نه اکثرا عوض شدن و حتی دیگه رفتارشون نشون میده که نمیخوان با من باشن... دور و برم خلوت شده دیگه خونه خانواده همسر دلم نمیخواد برم و خیلی هم کمتر میرم... اما خوب وقتی میبینم پدرشوهر و مادرشوهرمم عوض شدن دلم میخواد منم عوض بشم دوباره میگم خدا خوشش نمیاد و پاشو میخورم.... الان دارم گریه میکنم بدجوری تحتِ فشارم....

یادمه یه شهیدی رو واسطه کردم اما فایده ای نداشت.... هیچکی به کمکم نیومد هیشکی واردِ زندگیم نشد.... هیچ تحولی اتفاق نیفتاد...

فِکر میکنم تمامِ این ها یه بازیِ سیاسیه.... میگن شک عاملِ پیشرفته اما واسه من عاملِ کافر شدنه فِک کنم....

دیگه نمیدونم به کی رو بزنم واسه کمک گرفتن....