وقتی دقت میکنم می بینم سال قبل خیلی نگران رفت و آمدها به خونه پدرم بودم، خیلی نگران بیرون رفتناشون هربار میرفتم اونجا از دم در، داخل نمی رفتم دست به هیچی شون نمیزدم که مبادا خدای نکرده بیمارشون کنم ....
خیلی نگران رفت و آمدهای همسرم و کارهاش بیرون از خونه بودم البته سال قبل این موقع شاغل نبودم هنوز....
اما الان امید به زندگی در من از 70 به 10 رسیده گمونم یعنی همون ده درصد هم فقط بخاطر بچه هام....
هنوز بقول خودشون کرونا انگلیسی به شهر ما نرسیده که اگه برسه میدونم فاجعه بار میاد مثل آذر لعنتی که روزانه چقدر از مردم از دست رفتن و آمار نسبت به جمعیت شهرم چقدر بالا بود...
خدایا نیم نظری ، نگاهی لطفا....
00003...برچسب : نویسنده : scrollman بازدید : 98